هر چیز دیگه

... دیوارها بیرنگ شدند، باید نوشت

هر چیز دیگه

... دیوارها بیرنگ شدند، باید نوشت

هر چیز دیگه
کلمات کلیدی
آخرین مطالب

۱۴ مطلب با موضوع «مرگ تدریجی» ثبت شده است

میشه گریه کنم تو تنهایی؟

جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۰۳ ب.ظ

آدما دو بار حرف دلشونو میزنن ؛ تو عصبانیت و تو شوخی!

خر دل

جمعه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۱۲ ب.ظ

آدم نمیتونه دلش تنگ بشه؟ :(

حداقل یه بار تو بگو حالت چطوره ...

این نیز میماند ...

شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۴۵ ق.ظ

باشد، بعد از مدت ها به تهران بیایی و مرا نبینی ...

شاید دردسر بودنم برایت درست باشد ...

نگران بودنم دردسر و است و بودنم مصیبت ...

باشد، این هم قسمت دیگرش ...

آدم های دیگر میایند و من ...

باشد، :)

حسرت آغوشش

پنجشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۵۹ ب.ظ

میخواد بیاد تهران،

ولی بعد یه سال نمیخواد منو ببینه ...

روزگار خیلی خیلی مسخره!

چهارشنبه, ۹ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۵۱ ق.ظ

قصه همیشگی ...

وقتی کسیو خیلی دوست داری و اون جای دیگه داره با کس دیگه حرف میزنه .....