هر چیز دیگه

... دیوارها بیرنگ شدند، باید نوشت

هر چیز دیگه

... دیوارها بیرنگ شدند، باید نوشت

هر چیز دیگه
کلمات کلیدی
آخرین مطالب

یه صدا فقط

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۴ ب.ظ

نمیدونم ها، واقعا نمیدونم چی شد که من خل شدم و رفتم تا فکر کنم، تا کتاب بخونم، تا سعی کنم زندگی رو از یه زاویه دیگه ببینم ... خل شدم دیگه ...

کاش یکی جلومو میگرفت تا مخه رو کلا تعطیل کنم و راحت به زندگی با آرامش برسم، یه زندگی عادی که اصلا نیاز نیست به این فکر کنی که اصلا برای چی داری زندگی میکنی، برای چی هستی و الان داری اکسیژن هوا رو مصرف میکنی و هزاران مسئله ی دیگه که هر روز باهاشون تو این مخ لعنتی جنگ و دعوا دارم ...

// درگیری در عمق ریشه ی افکار

منم و زمین صاف

سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۵۵ ب.ظ

هفتاد و دوم ... تقاطع همت و کردستان، شمال و جنوب، شرق و غرب، دقیقا یه پل هوایی که از چهار تای اینا رد میشه ... همینجاست که هر روز از این رد میشم و به همه چیز جز مسیرم فکر میکنم  ... انقدر عجیب نیست این پل که همه رو مبهوت خودش کنه، فقط من دیوونه ی خوبیم :)

پل هوایی

رفته از یاد ...

سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۰۶ ب.ظ

گاهی با خودم فکر میکنم، اگه بودم و نبودم چه فرق هایی در کل میکرد، یعنی الان من باشم یا نباشم برای کائنات یا حتی کمی ریزتر، برای آدم ها چه فرقی میکنه، ...

یکم سخت و دردناکه، ولی احساس خودم اینه که فرق بزرگی بوجود نمیومد ... منظورم از ابتداست، یعنی همون اول، نه اینکه الان باشم و بگم اگه نباشم ! ... یه جوریه این قضیه، هم نمیدونی هم میدونی، شاید برای دیگران مفید بود اگه نبودم، مثلا کمتر هزینه میشد برای من و من کمتر به دیگران ضرر میزدم، نمیخوام بگم الان اگه هستم پس یه کاری کنم نباشم! نه! ... فقط اینو کامل دارم درک میکنم که اگه الان من دارم از دنیای پیرامونم استفاده میکنم، اگه دارم میبینم و میشنوم، اگر دارم نفس میکشم .... پس حتما باید کاری انجام بدم، یک اتفاق مثبت ... یک تغییر که بتونه مثبت باشه و نه چیز دیگه ...

// بسی خسته ام و دارم برمیگردم خونه ...

// از خودم بیشتر خسته ام ...

آغاز ماجرا

دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۱۹ ق.ظ

خب شاید یکم شروعش سخت باشه، برای وبلاگی که دوست دارم تا مدت زیادی همراهم بمونه، تا شاید یکم بتونم حرف های دفترچه یادداشتیم رو اینجا هم بنویسم،

بدون سانسور مینویسم، اینو قول میدم :)

it's just the beginning