یه صدا فقط
چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۴ ب.ظ
نمیدونم ها، واقعا نمیدونم چی شد که من خل شدم و رفتم تا فکر کنم، تا کتاب بخونم، تا سعی کنم زندگی رو از یه زاویه دیگه ببینم ... خل شدم دیگه ...
کاش یکی جلومو میگرفت تا مخه رو کلا تعطیل کنم و راحت به زندگی با آرامش برسم، یه زندگی عادی که اصلا نیاز نیست به این فکر کنی که اصلا برای چی داری زندگی میکنی، برای چی هستی و الان داری اکسیژن هوا رو مصرف میکنی و هزاران مسئله ی دیگه که هر روز باهاشون تو این مخ لعنتی جنگ و دعوا دارم ...
// درگیری در عمق ریشه ی افکار
- ۹۴/۰۶/۱۸