هر چیز دیگه

... دیوارها بیرنگ شدند، باید نوشت

هر چیز دیگه

... دیوارها بیرنگ شدند، باید نوشت

هر چیز دیگه
کلمات کلیدی
آخرین مطالب

رفتم و میرم باز، هرچند خسته و داغون شده پام ...

پنجشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۱۴ ب.ظ

"First of all, one second isn't a second at all, it stretches on forever, like an ocean of time..."

خستگی تا عمق ثانیه های فکری ...

نه در جسم، بلکه در فکر و زندگی مزخرف، مصداق بارز my fuckin' life، که نمیفهمم چطور باید مثل احمق ها خودم رو باور کنم که هیچ چیز بدی وجود نداره! همه چی آرومه! همه چی خوبه!!!

خستگی تا انتهای مغز بی مغزم ...

که حتی نمیدونی چقدر میتونه باشه ...

احساس که باید خفه تر از قبل کنمش ...

.

  • ۹۴/۰۹/۱۲
  • مجتبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی