هر چیز دیگه

... دیوارها بیرنگ شدند، باید نوشت

هر چیز دیگه

... دیوارها بیرنگ شدند، باید نوشت

هر چیز دیگه
کلمات کلیدی
آخرین مطالب

جلوی پام هیچ ردپایی نیست

سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۵۴ ق.ظ

حال خیلی بد، همراه با دلتنگی،

تحمل و درون ریزی،

سکوت،

 

و

لبخند :)

?!Change one thing, change everything

دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۵۷ ق.ظ

 

butterfly effect

!...Your personal life was more of a mess than mine

يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۱ ب.ظ

میدونی، رفتن و موندن همش بهانست،

همه داریم میریم، ولی به روی خودمون نمیاریم، همه داریم سعی میکنیم بریم ولی بازم تهش میمونیم ...

چه بریم و چه نریم ...... نه ... خیلی فرق میکنه ...

همه میمونیم آخرشم ...

تنها میمونیم

 

// دو نقطه پرانتز بسته

حاصل یه خودکشی تو یه دنیای دیگه

يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۵۴ ب.ظ

خیلی با خودم کلنجار میرم زیاد، هی میگم و میگم و میگم،

دیگه هرچی که هست، فقط خل گونه بودنم رو نشون میده،

فرق کردم نسبت به قبل؟ عوض شدم؟،

نمیدونم،

نقطه انتهای انتهای خط.

I'm beginning to lose my integrity

شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۵۳ ب.ظ

روزها گذشت، من گذشتم

آدم ها گذشتن، من هم گذشتم

قصه ها تلف شدن، اما من گذشتم

آهنگ ها تمام شدن و من گذشتم

دیوار همان ماند، من ماندم

من ماند و ماندم